یوسف یوسف ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

پسر بهار

بدون عنوان

سلام زندگی مامانی بایدمامان رو بخاطر تاخیرش ببخشی. بهت قول داده بودم که هر روز واست بنویسم ولی توی این مدت کلی اتفاقات افتاد که باعث شدن من حتی فرصت نکنم لب تاپ رو روشن کنم چه برسه به اینکه واست بنویسم. پسرنازنینم توی این مدتی که گفتم ما به خونه ی جدید اثاث کشی کردیم آره عزیزدلم خونه ی خودمون. خیلی غیر منتظره و یهویی هیچوقت فکر نمیکردم که بتونیم به این زودیا صاحب خونه بشیم ولی اول از همه لطف خدا و بعدش هم خیر و برکت شما نازنینم. همه میگفتن ببین چه بچه ای خدا نصیبتون کرده هنوز نیومده صاحب خونتون کرد حالا بیاد میخواد چیکار کنه؟؟؟!!!!! دیگه جونم برات بگه بعد از اثاث کشی هم که مامان یه ویروس بد اومد سراغش و تا دو هفته ولش نکرد .یه ویروس ک...
2 اسفند 1392

سرباز کوجک

سلام پسرمامان دیشب بعد از اینکه مطلب افتتاحیه رو نوشتم کلی رفتم تو فکر. به این فکر میکردم که برای اینکه تو سرباز امام زمان بشی چقدر وظیفه مامان و بابا سنگینه . نمیدونم از پسش برمیایم یا نه  !!! نمیدونم آمادگی درست تربیت کردن تو عزیز دلم رو داریم یا نه!!! ولی از خدا میخوام که کمکمون کنه تا جلوی امام زمان سرافکنده نشیم . ازش میخوام کمکمون کنه تا همییشه از داشتن فرزندی مثل تو سرافراز باشیم. تو هم برای مامان وبابا دعا کن.
21 دی 1392

افتتاح وبلاگ

سلام پسر گلم امشب شب آغاز ولادت امام خوبیها و مهربونیها امام زمانه.. فکر کردم شاید امشب بهترین وقت واسه افتتاح وبلاگت باشه به این امید که بتونی یکی از یارای ایشون باشی. پسر نازنینم خیلی برای ظهور آقا دعا کن. تو الان پاک و معصوم و بی گناهی و خدای مهربون دعای تورو قبول میکنه. الهی قربون اون دل پاکت بشم. الان که دارم این مطلب رو مینویسم تو هنوز قدم نازنینت رو به این دنیا نذاشتی ولی همینطور داری با اون پاهای کوچولوت منو لگد بارون میکنی .فکر کنم تو هم از اینکه دارم واسه وبلاگت مطلب مینویسم خوشحالی .ایشالا همیشه خوشحال و شاد باشی و همیشه بخندی..
21 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بهار می باشد