یوسف یوسف ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

پسر بهار

اندر احوالات یوسف جان (4 ماهگی)

سلام غنچه ی باغ زندگیم درسته که کمی واسه نوشتن این مطلب دیر شده ولی عیب نداره به قول معروف دیر نوشتن بهتر از هرگز ننوشتنه. جونم برات بگه گلکم: بیشتر 4 ماهگی شما همزمان با ماه رمضان سپری شد. خیلی ناراحت بودم که نمیتونم روزه بگیرم ولی خوب چون خدا توی فکر کوچولوهایی مثل شماست دستور داده که ماماناشون روزه نگیرن. عیب نداره فقط یادت نره واسه مامان دعا کنی که ایشالا بتونه قضای روزه هاش رو به راحتی به جا بیاره. شبهای احیا رو هم شما گل پسرم همراه مامان و بابا توی مسجد شب زنده دار بودی و اصلا نخوابیدی. ماشالا بهت که اینقدر فهمیده و خوب هستی قبول باشه نفسم. آخرای ماه رمضان هم مامان جون و بابا جون و دایی محمد اومدن اهواز . خیلی ...
8 مهر 1393

من اومدم

سلام سلام صدتا سلام به یوسف گل گلاب الهی که مامان فدات بشه. میدونم که ایندفعه غیبتم خیلی طولانی شد ولی باور کن دلایل محکم و قانع کننده دارم که همه رو مو به مو توضیح خواهم داد. فقط کمی صبوری لازمه و کمی لبخند.... سعی میکنم تمام اتفاقات این دو ماهه رو بی کم و کاست واست بنویسم قند عسلم. راستی خیلی دوستت دارم ها........ این عکس رو علی الحساب داشته باش تا توی پستهای بعدی جریانش رو واست تعریف کنم.   ...
8 مهر 1393

اندر احوالات یوسف خان(سه ماهگی)

    سلام بر شیر دلاور مامانی الهی که من دورت بگردم گل پسرم خوب نفسم شما هم سه ماهگیت تموم شد و وارد چهار ماهگی شدی. خدا رو شکر که الان صحیح و سالم کنارم خوابیدی و من در کمال آرامش میتونم این مطلب رو بنویسم. اول از همه بگم که نفسم سه ماهگی پرباری داشتی. خیلی چیزارو برای اولین بار تجربه کردی . مثلا" اینکه برای اولین بار رفتی ساحل زیبای دز. البته من و بابایی و مامان حجی و بابا حجی هم شما رو همراهی کردیم . البته مجبور بودیم برای رهایی از شر پشه های مزاحم شما رو توی خونت بذاریم. تازه بعداز شام بابای مهربون شما رو همراه خودش برد توی آب. دیگه جونم برات بگه برای اولین بار توی جشن ولادت امام زما...
13 مرداد 1393

سه ماهه شدن نفس مامان

                           سلام گل پسرم. سلام همه ی زندگیم . سه ماهه شدنت مبارک قند عسلم. این روزها چقدر سریع و بی امان میگذرند و تو چه آرام  و بی صدا جلوی چشمام رشد میکنی و بزرگ میشی. گاهی وقتا برای یک لحظه فراموش میکنم که دارمت ولی وقتی به قلبم رجوع میکنم و دلیل شادی بی امانش رو جویا میشم  برای این شادی دلیلی جز داشتن زیبارویی چون تو مهربان پیدا نمیکنم. شادی زندگیم اگر هر روز و شب خدای مهربون رو برای داشتن تو شکر کنم باز هم کمه. گفتنی ها زیاد دارم . از شیرین کاریهایی که در ...
4 مرداد 1393

این چند وقت

                                              سلام پسر نازنینم سلام نفس مامانی نمیدونی زندگی با تو چقدر زیبا و قشنگ شده. نمیدونی با تو چقدر به زندگی امیدوار شدم. نمیدونی صبحها به شوق خنده های تو از خواب بیدار میشم و شب  رو فقط به شوق فکر کردن به تو  میگذرونم. نمیدونی که چقدر زندگی من و بابایی با قبلا " فرق کرده. نمیدونی که چقدر طراوت و شادابی به زندگیمون هدیه کردی. نمیدونی که چقدر خونمون ب...
18 تير 1393

اندر احوالات یوسف خان (ازتولد تا 2 ماهگی)

نفس مامانشه این یوسف خان.               قربونت برم نفس مامانی. دوست دارم تمام لحظاتت رو ثبت کنم. دوست دارم تک تک حرکات و شیرین کاریهات رو بنویسم. دوست دارم صدات رو ضبط کنم تا هیچ صدایی که از دهنت در میاد رو از دست ندم ولی چکار کنم گل پسرم. شما که قربونت برم بیشتر روز رو بیداری  و وقتایی رو که خوابی من باید به کارهای خونه برسم و متاسفانه فرصت کمی دارم که برات بنویسم. و این میشه که نمیدونم از کجا شروع کنم . نمیدونم اصلا" کدومش رو بنویسم. از چشمای نازت بنویسم که وقتی ریزشون میکنی و با شیطنت نگاه میکنی دل ماما و بابا رو میبری.    &nbs...
29 خرداد 1393

دو ماهه شدن نفس مامان

                ثمره ی عشق و امیدم دومین ماهگرد زندگیت مبارک . بهترین آرزوها رو برات دارم نفسم. خدا رو هزاران بار شکر میکنم که بهم عمر داد تا بتونم دو ماهگیت رو ببینم. ازش میخوام اجازه بده دو ماهگی گل پسرت رو هم ببینم. خدا رو بازم هزاران بار شکر میکنم که بهم این توانایی رو داد که بتونم تا این موقع ازت نگهداری کنم. خدایا بهم این توان رو بده که بتونم نوه ی نازنینم رو هم بزرگ کنم. ممنونم خدای بزرگ . خیلی خیلی دوستت دارم و به خاطر همه ی نعمتهایی که دادی  شکرگذارم. امروز بردمت بهداشت و واکسن دو ماهگیت رو زدی. قربونت برم...
22 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بهار می باشد