یوسف یوسف ، تا این لحظه: 10 سال و 25 روز سن داره

پسر بهار

اندر احوالات یوسف جان (11 ماهگی)

1394/3/31 12:19
نویسنده : فاطیما
847 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

پسر گل مامانی سلام

خیلی خیلی خیلی دوستت دارم نفسممحبتمحبتمحبت

دوازده ماهگیت مبارک باشه عشقمجشنجشنجشن

وای خدای من کمتر از یک ماه به یکساله شدن پسرم  مونده و من چقدر خوشحالم

از ته ته ته قلبم خوشحالم.متنظر

پسرکم من این روزا حسابی درگیرم و فرصت نمیکنم زیاد بنویسم. حتی این پست رو هم فکر میکنم بعداز دو یا سه ماه بتونم روی سایت بذارم ولی خوب من مینویسم تا یادم نره. آخه میدونی چیه گلم.

این روزا از طرفی داریم به سال نو نزدیک میشیم و مامانی هم مثل همه ی مامانای ایرونی دیگه مشغول خونه تکونیه. از طرفی هم به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا روه خونی داریم . قبلا مفصل واست نوشته بودم قضیه اش رو . یادش بخیر پارسال شما هنوز به دنیا نیومده بودی و تو شکم مامانی بودی. خیلیل میگفتن روضه رو امسال برگزار نکن و یا بسپارش به کسی ولی من اصرار داشتم که حتما برگزار بشه و خداروشکر برگزار هم شد. امسال هم باز خداروشکر تونستم مراسم خوب و آبرومندی برگزار کنم. پسرم هم حسابی پسر خوبی بود و به مامانش کمک کرد. فداش بشم من.اینم پسرم کنار سفره ی حضرت رقیه(س).

خوب بذار کمی از خودت بگم. اول از همه بگم که نفسم ماشالا ماشالا کلی دندون درآورده. مبارکت باشن مامانی جونم.

الان تا آخر یازده ماهگی پسرم هفتا دندون داره. چهارتا پائین و سه تا هم بالا. وقتی هم که میخندی همه ی دندونات معلوم میشن و زیبای چهره ات رو هزار برابر میکنن. قربون زیبای بی همتای خودم بشم من.تی این عکس تا حدودی مرواریدای خوشکلت معلومن

دیگه جونم برات بگه که گل پسرم حلیم خیلی دوست داره. من هم مرتب برات درست میکنم یا اینکه برات از بیرون میگیریم. شما هم با اشتیاق فراوون میخوری. نوش جونت گل پسرم.

چند شب پیش رفته بودیم خونه ی دوستت محیا جون. همین که مامان محیا پستونک رو گذاشت توی دهنش شما گل پسرم خیره شدی بهش. آخه واست جدید بود. و توی یه فرصت مناسب رفتی سراغش و توی چشم به هم زدنی پستونک رو از دهنش قاپیدی و گذاشتی تو دهن خودت. قربونت برم من. فکر کنم شما با خودت فکر کردی که حتما یه چیز خوشمزه داره میخوره پس بذار من هم امتحانش کنم. ما هم کلی بهت خندیدیم.

اینم عکس پسرم با بابا حجی و مامان حجی توی فرودگاه حجاج اهوا که پسرم رفته بود به استقبالشون.قسمت خودت بشه سفر حج گل پسرم.

قربونت برم گلم. ایشالا که سالم باشی و همیشه بخندی و گل خنده رو رو لبای بقیه بنشونی.

دوست دارم هزار هزار هزارتا

پسندها (1)

نظرات (2)

زندایی قاصدک
23 تیر 94 5:23
نازنین... انشالله همیشه بامامان و بابای مهربونت شاد وخندون باشید... منو دایی میثم یـــــــــــــــــــــــه عالمه دوستت داریم
فاطیما
پاسخ
مامان راحله
23 تیر 94 17:22
پیشاپیش عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر بهار می باشد